در حوزه‌ی اصفهان مثل سایر حوزه‌ها محور آموزش‌ها فقه بوده است. تدریس علم فقه در حوزه‌ی اصفهان با اقامت ملاعبدالله تستری در این شهر رواج یافت و او شاگردان زیادی از جمله محمدتقی مجلسی را پرورش داد که به رواج و ارتقای این علم در اصفهان کمک شایانی کردند. اساساً اهمیت و اعتبار فقه، سبب شد که علم فقه و اصول از جایگاه خاصی در حوزه‌ی اصفهان برخوردار شود، به طوری که تدریس آن تا مرتبه‌ی خارج فقه و اصول تا دوران معاصر ادامه یافت.

تعداد کلمات: 1450 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

نویسنده: محسن معینی
 


 موضوعات درسی

در حوزه‌ی اصفهان مثل سایر حوزه‌ها محور آموزش‌ها فقه بوده است. تدریس علم فقه در حوزه‌ی اصفهان با اقامت ملاعبدالله تستری در این شهر رواج یافت و او شاگردان زیادی از جمله محمدتقی مجلسی را پرورش داد که به رواج و ارتقای این علم در اصفهان کمک شایانی کردند. اساساً اهمیت و اعتبار فقه، سبب شد که علم فقه و اصول از جایگاه خاصی در حوزه‌ی اصفهان برخوردار شود، به طوری که تدریس آن تا مرتبه‌ی خارج فقه و اصول تا دوران معاصر ادامه یافت. رواج مجادلات اخباری اصولی از رخدادهای مؤثر در حوزه‌ی اصفهان بود و حتی برخی اعاظم حوزه‌ی اصفهان را به جریان اخباری متمایل کرد. از ویژگی‌های بارز حوزه‌ی اصفهان توجه به حدیث و علوم حدیث است. توجه به حدیث در حوزه‌ی اصفهان بیش از هرکس، مرهون مولی عبدالله تستری و بهاءالدین عاملی بوده است و پس از این دو، مهم ترین نقش و تأثیر از آن محمدباقر مجلسی و شاگردان اوست. یکی از بزرگترین مجموعه‌های حدیثی شیعه یعنی بحارالانوار محصول کار محدّثان این حوزه‌ی علمی بود و از آن پس سنّت نقل و اجازه‌ی نقل حدیث در این حوزه ادامه یافت. علاوه براین، نگارش شرح بر احادیث و متون حدیثی در این دوره رواج یافت.(1)

یکی از علومی که در حوزه‌ی اصفهان رواج داشت و عالمان حوزه معمولاً آن را می‌آموختند فلسفه بود. حضور کسانی چون میرداماد (سیدالفلاسفه)، میرزاابوالقاسم میرفندرسکی، صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) و آثاری که این فلاسفه تألیف کردند و نیز حواشی و شروح متعددی که در این دوره بر آثار فلاسفه‌ی پیشین نوشته شد به روشنی گواه توجه ویژه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان به فلسفه است.(2) در واقع تفسیر اشراقی از فلسفه‌ی ابن سینا که از پیش توسط کسانی چون سهروردی، غیاث الدین منصور و دیگران آغاز شده بود، در اصفهان به همت کسانی چون میرداماد و ملاصدرا، به اوج خود رسید و یکی از ویژگی‌های فلسفه‌ی دوره‌ی صفویه شد. (3) سنّت تدریس فلسفه در اصفهان تا دوران معاصر نیز ادامه یافت و کسانی چون حاج آقا رحیم ارباب به تدریس این دانش اهتمام داشتند. جلال الدین همایی از تربیت شدگان اوست.
علومی مانند طب و نجوم نیز در حوزه‌ی اصفهان تدریس می‌شد. برخی از عالمان حوزه در علم طب صاحب تألیف بوده‌اند: میرزاحسین طبیب که فردی عالم و فقیه بود از اطبای دوره‌ی صفوی در اصفهان به شمار می‌رود.(4) شرف الدین حسن اصفهانی معروف به حکیم شفایی (متوفی 1037) ادیب، متکلم و حکیمی فاضل و معاصر شیخ بهائی و میرداماد بوده و تصانیفی در علم طب داشته است.(5) سیدمحمدباقر موسوی حکیم نیز از طبیبان شاه سلیمان صفوی صاحب کتاب الادویة القلبیة به زبان فارسی بود.(6)

تدریس طب در اصفهان تا قرن چهاردهم نیز ادامه یافته و در این عصر در دوره‌ی اول قانونچه چغمینی و الموجز فی القانون ابن نفیس، دوره‌ی دوم شرح ابن نفیس بر الموجز و بر اسباب و علامات نجیب الدین سمرقندی و قانون ابن سینا را می‌خوانده‌اند. از استادان این علم آخوند ملاعبدالجواد بوده است.(7)

از علومی که در اصفهان تدریس می‌شده و عالمان زیادی به آن توجه داشته‌اند ریاضیات بوده است. در قرن چهاردهم چهار یا پنج مدرّس ریاضیات در اصفهان خلاصة الحساب شیخ بهائی و فارسی هیئت ملاعلی قوشچی و سی فصل خواجه نصیر طوسی را تدریس می‌کرده‌اند.(8)

قطب الدین لاهیجی از مدرّسان بنام ریاضی در عهد صفوی بوده و محمدباقر مجلسی (9) از او با عنوان «استاذنا فی الریاضیات» نام برده است.(10)

 

حوزه و تبلیغات مبشران مسیحی و فرق انحرافی

یکی از ویژگی‌های حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان در دوره‌ی صفویه ردّیه نویسی بر مسیحیت و مقابله با اقدامات تبشیری آنان بود. در دوره‌ی صفویه، شاه عباس گروهی از ارامنه را در اصفهان سکونت داد. علاوه بر این مسیحیان گرجی که گروگان، اسیر یا با هر عنوان دیگری در دربار صفوی بودند، و نیز اروپاییانی که به جهات تجاری، سیاسی، نظامی یا جهانگردی به اصفهان می‌آمدند، فعالیت‌های تبشیری و نیز شبهه افکنی اعتقادی داشتند و این باعث توجه بیشتر عالمان حوزه‌ی اصفهان به مسیحیت و نقد افکار آنان شد. برای نمونه میرسیداحمد علوی (متوفی 1054)، شاگرد و داماد میرداماد، کتاب‌های لوامع ربّانی، مَصقل صفا و لمعات ملکوتیه و ظهیرالدین تفرشی کتاب نصرة الحق را در رد مسیحیت نوشتند و سیدمحمدباقر خاتون آبادی نیز اناجیل اربعه را به فارسی ترجمه کرد.(11) این گرایش و توجه بعدها در دوره‌ی افشاریه نیز ادامه پیدا کرد و میرزا مهدی خان استرآبادی انجیل را با همکاری میرمحمد معصوم و فرزندش میرعبدالغنی حسینی خاتون آبادی با نام انجیل نادرشاهی (12) ترجمه کرد. از آن مهم تر، حاج آقا نورالله اصفهانی، مرکزی را به نام «صفاخانه» تأسیس کرد که هدف اصلی آن برگزاری جلسات گفتگو بین اسلام و مسیحیت بود. این مرکز مجله‌ای نیز با عنوان الاسلام منتشر می‌ساخت. (13) ظهور شیخ احمد احسایی و شکل گیری جریان شیخیه و متعاقب آن، بابیت و بهائیت (14) نیز واکنش‌هایی را در حوزه‌ی اصفهان موجب شد. در این قضایا نقش شیخ محمدباقر نجفی و شیخ محمدتقی، معروف به آقا نجفی، بسیار اساسی و تأثیرگذار بود.(15)
 

 ترجمه‌ی متون به فارسی

از دیگر ویژگی‌های حوزه‌ی اصفهان در دوره‌ی صفوی توجه بسیار زیاد به ترجمه‌ی متون عربی به فارسی بود. این اقدام که معمولاً به دستور شاهان صفوی برای آشنایی عموم مردم و فارسی زبانان با علوم دینی صورت می‌گرفت از متون اولیه‌ی حدیثی شروع شد و گاه متون کلامی و فلسفی و فقهی را نیز دربرمی گرفت. شاخص ترین شخصیت این جریان محمدباقر مجلسی بود که هم در ترجمه‌ی متون عربی و هم در نگارش آثار فارسی اهتمامی جدی داشت.(16) شاه عباس دوم از ملاخلیل قزوینی خواست بر کتاب کافی کلینی شرحی به فارسی بنویسد و از محمدتقی مجلسی نیز خواست شرحی فارسی بر کتاب من لایحضره الفقه بنویسد و او لوامع صاحبقرانی را نوشت.(17) اما یکی از مشهورترین مترجمان این دوره علی بن حسن زوارهای (متوفی 970) مفسر و مترجم مشهور دوره‌ی صفوی است که کتاب‌های بسیار زیادی چون تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام) و الاحتجاج طبرسی را به فارسی ترجمه کرد.(18)
 

مخالفت با تصوف

یکی از ویژگی‌های حوزه‌ی اصفهان به ویژه در دهه‌های پایانی حکومت صفویه مخالفت علما و فقها با تصوف و صوفیان بوده است. صدرالدین شیرازی رساله‌ای به نام کسر اصنام الجاهلیة فى الرد على الصوفیة نوشت. همچنین شیخ علی عاملی السهام المارقة فی ردّ الصوفیة، سیدمحمد میرلوحی از شاگردان بهاءالدین عاملی رسالة اعلام المحبین و ملااسماعیل خواجویی الرد علی الصوفیه را نوشتند. (19) محمدباقر مجلسی نیز در کتاب عین الحیوة به نقد نظری تصوف پرداخت و گرایش پدرش به تصوف را رد کرد.(20)
 

زنان

در حوزه‌ی اصفهان زنان نیز به تحصیل و تدریس اشتغال داشته‌اند.(21) در خاندان مجلسی چند زن عالم و فاضل بوده که معروف ترین آنها آمنه بیگم دختر محمدتقی مجلسی و همسر محمد صالح مازندرانی است. (22) حمیده رویدشتی دختر شریف بن محمد رویدشتی اصفهانی و در دوران اخیر بانوی مجتهده نصرت امین اصفهانی (متوفی 1362 ش) از بانوان فاضل و عالم اصفهان بوده‌اند که علوم مختلف دینی برای زنان اصفهان تدریس می‌کرده‌اند؛ همچنان که برخی از آنان کتاب‌های علمی نیز نوشته‌اند. (23) در دوران اخیر مدارس علمیه نیز برای بانوان در اصفهان تأسیس شده و در برخی از آنها دروس حوزوی تا سطوح عالیه تدریس می‌شود.(24)

 

 پی نوشت‌ها:
1. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تدوین حدیث».
2. برای برخی از شروح و حواشی ر. ک. مدرس تبریزی، ج 6، ص 261-262؛ امین، ج 8، ص 31.
3. نصر، ص 659.
4. موحد ابطحی، ج 2، ص 485.
5. ر. ک. افندی اصفهانی، ج 1، ص 161-162.
6. امین، ج 9،  ص 188.
7. جناب اصفهانی، 1371 ش، ص 106.
8. همان، ص 105.
9. محمدباقر مجلسی، 1358 ش، ص 192.
10. ر. ک. طارمی راد، ص 12، پانویس 9.
11. ر. ک. جعفریان، 1388 ش، ج 2، ص 973-985.
12. چاپ شده در تهران، 1388 ش.
13. برای تفصیل ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «جراید، بخش 2: ایران، بخش الف، قسمت 8».
14. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بهائیت».
15. ر. ک. موسی نجفی، ص 165-190.
16. ر. ک. طارمی راد، ص 89-96.
17. وحید قزوینی، ص 184-185.
18. افندی اصفهانی، ج 3، ص 394-396؛ خوانساری، ج 4، ص 376-377؛ برای اطلاع از دیگر مترجمان و ترجمه‌های این دوره ر. ک. جعفریان، 1388 ش، ج 2، ص 1347-1388.
19. ر. ک. آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 2، ص 200، ج 10، ص 204، ج 11، ص 95.
20. ر. ک. طارمی راد، ص 218-242؛ نیز ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تصوف، بخش 14، قسمت ب»؛ برای آگاهی از رویارویی فقیهان و صوفیان با یکدیگر و رساله‌های که در رد صوفیه نوشته شده ر. ک. جعفریان، 1388 ش، ج 1، ص 788-929.
21. ر. ک. افندی اصفهانی، ج 5، ص 404-406.
22. ر. ک. محمدباقر مجلسی، 1403، ج 102، ص 118؛ نیز ر. ک. موحد ابطحی، ج 1، ص 643-645.
23. ر. ک. موحد ابطحی، ج 1، ص 645، 649-672.
24. ر. ک. مهدوی، 1386 ش، ص 326-328؛ موحدابطحی، ج 2، ص 327-332.
منبع: عباس رضوی و [دیگران ...]؛  (1390)، حوزه‌‌ی علمیه (تاریخ، ساختار، کارکرد)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.





 

مطالب مرتبط
گسترش اسلام و تشیع در اصفهان
اصفهان شناسان بزرگ
اصفهان،شهرخانه های تاریخی (2)